علم تاریخ در غرب، از سده 19 میلادی تاکنون جهشهای بسیاری داشته است. درگذر این سالها، تاریخ باعث شده تا ابهامات بسیاری رفع، سؤالات بسیاری پاسخ و باورهای اشتباه متعددی تصحیح شود. اما بااینوجود تاریخنگاری و تاریخنگری در جهان اسلام همپای این تحولات حرکت نکرده است. همین نیز باعث شده تا وقتی یک موضوع از منظر رویکرد غربی و اسلامی مقایسه ...
بیشتر
علم تاریخ در غرب، از سده 19 میلادی تاکنون جهشهای بسیاری داشته است. درگذر این سالها، تاریخ باعث شده تا ابهامات بسیاری رفع، سؤالات بسیاری پاسخ و باورهای اشتباه متعددی تصحیح شود. اما بااینوجود تاریخنگاری و تاریخنگری در جهان اسلام همپای این تحولات حرکت نکرده است. همین نیز باعث شده تا وقتی یک موضوع از منظر رویکرد غربی و اسلامی مقایسه شوند تفاوت چشمگیری میان آنها به چشم بیاید. نمونه واضح این نوع از تفاوتها را در طرح موضوعات تاریخی در تفاسیر قرآن و آثار قرآنی مستشرقان میتوان دید. مقاله پیشرو با رویکردی انتقادی تلاش دارد تا با دقتنظر در ضعفها و قوتهای تاریخنگری مفسران مسیری که تفاسیر قرآن برای همسو شدن با پیشرفتهای علم تاریخ باید بپیماید را متذکر شود. در همین راستا اهتمام به ارزش تعلیمی تاریخ و احتراز از اسرائیلیات را بهمثابه دو نکته مثبت تفاسیر میتوان در نظر گرفت که میتواند وجه تمایز رویکرد اسلامی با رویکرد غربی محسوب میشود، اما برای ارتقاء وضعیت تاریخ نگری تفاسیر قرآن پارهای از آسیبها همچون وجود مواضع متناقض، فقدان توازن میان عبرتگرایی و عینیتگرایی، غلبه نگرش ایدئولوژیک در تحلیل و همچنین شخصیت محوری را میبایست موردتوجه جدی قرار داد.