معناشناسی زبانشناختی که به پیدایش معنا و سیر پیشرفت و تحولات آن میپردازد، روابط معنایی بین مفاهیم مختلف را شناسایی میکند و شبکهای از معانی مرتبط را استخراج میکند، نقش بسزایی بهویژه در حوزه مطالعات قرآنی داشته است.در این مقاله، مکتب قوم زبانشناسی(مکتب بن) بهعنوان پرکاربردترین مکتب معناشناسی در عرصه مطالعات قرآنی، موردبررسی ...
بیشتر
معناشناسی زبانشناختی که به پیدایش معنا و سیر پیشرفت و تحولات آن میپردازد، روابط معنایی بین مفاهیم مختلف را شناسایی میکند و شبکهای از معانی مرتبط را استخراج میکند، نقش بسزایی بهویژه در حوزه مطالعات قرآنی داشته است.در این مقاله، مکتب قوم زبانشناسی(مکتب بن) بهعنوان پرکاربردترین مکتب معناشناسی در عرصه مطالعات قرآنی، موردبررسی قرارگرفته است که ایزوتسو چهره برجسته این مکتب بهشمار میرود. وی با برخورداری از پیشینهای علمی در زبانشناسی و فلسفه، به بررسی معناشناسانة واژههای کلیدی قرآن پرداخته و سعی کرده با کشف ارتباط معنایی واژگان در یک شبکه معنایی گسترده، بهنظام هماهنگ قرآنی دست یابد که در این راستا از معناشناسی همزمانی استفاده میکند که شاگردش ماکینو نیز در اثر خود با استفاده از این روش توانسته است جهانبینی کلی قرآن درباره آفرینش و رستاخیز را موردبررسی و استنباط قرار دهد. در این پژوهش کتابخانهای به نقد و بررسی روششناسی و محتوایی «آفرینش و رستاخیز» پرداختهشده است. گزارشی از اثر ماکینو حاکی از تقابل جدی ساخت مفهومی آفرینش و رستاخیز در قرآن در عین وجود اشتراکاتی بین آن دو است که وی علاوه بر روشهای سنتی مراجعه به لغت، با استفاده از روش معناشناسی همزمانی و توجه به معانی اساسی و نسبی کلمات به فهمی دقیقتر از معانی آفرینش و رستاخیز دستیافته است.
دنیل مدیگن در کتاب خودانگاره قرآن نظریه خاصی را درباره معنای «کتاب» در قرآن براساس روش معناشناسی توشیهیکو ایزوتسو ارائه کرده است که به نفی معنای متعارف کتاب و حصر آن در علم و مشیت الهی میانجامد. این نظریه تاکنون، چه در مجامع علمی غرب و چه در عالم اسلام، چنانکه بایدوشاید نقد نشده و ازاینرو بسیاری آن را تلقی به قبول کرده و ...
بیشتر
دنیل مدیگن در کتاب خودانگاره قرآن نظریه خاصی را درباره معنای «کتاب» در قرآن براساس روش معناشناسی توشیهیکو ایزوتسو ارائه کرده است که به نفی معنای متعارف کتاب و حصر آن در علم و مشیت الهی میانجامد. این نظریه تاکنون، چه در مجامع علمی غرب و چه در عالم اسلام، چنانکه بایدوشاید نقد نشده و ازاینرو بسیاری آن را تلقی به قبول کرده و مبنای نظریههای دیگری در فهم دیگر موضوعات قرآنی قرار دادهاند. این مقاله با مبنا قرار دادن نظریه معناشناسی ایزوتسو، به داوری درباره تلاش مدیگن میپردازد و نشان میدهد که حتی اگر فقط از همین زاویه کار او را ارزیابی کنیم، نمیتوانیم تحقیق او را الگوبرداری از روش ایزوتسو بدانیم و ازاینرو، باید به نتایج تحلیلهای او به دیده تردید نگریست، زیرا تلاش مدیگن چه از لحاظ روش و رویکرد و چه ازلحاظ نوع بهرهگیری از منابع، چنان متفاوت از ایزوتسوست که اساساً نمیتوان کار او را براساس معناشناسی ایزوتسویی دانست.