مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 29 مرداد 1402
چکیده
در قرن معاصر با تأثیرپذیری از افکار سیّد جمالالدین اسدآبادی، نیازها و شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه، جریانی به نام"قرآنیان شیعه" در ایران شکل گرفت که بارزترین مشخصهی آنان، کنار نهادن احادیث ائمه(ع) در فهم قرآن شناخته شده است. مطالعه آثار آنان نشان میدهد، دیدگاهشان با قرآنیون اهل سنت تفاوتهایی دارد. هدف این نوشتار بررسی نقش ...
بیشتر
در قرن معاصر با تأثیرپذیری از افکار سیّد جمالالدین اسدآبادی، نیازها و شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه، جریانی به نام"قرآنیان شیعه" در ایران شکل گرفت که بارزترین مشخصهی آنان، کنار نهادن احادیث ائمه(ع) در فهم قرآن شناخته شده است. مطالعه آثار آنان نشان میدهد، دیدگاهشان با قرآنیون اهل سنت تفاوتهایی دارد. هدف این نوشتار بررسی نقش سنّت در مبنا و رویکرد منتسبین به این جریان با استناد به نصوص خودشان است، از این رو با روش تحلیلی-توصیفی، دیدگاه آنان در سه موضوع (تفسیر و تأویل، کفایت قرآن(بهرهمندی از سنت در مباحث اعتقادی و نیز در تبیین احکام و جزیئات)، شروط پذیرش روایت) جمع آوری و فارغ از ارزیابی صحت، واکاوی شده است. از تفاوت و تناقض بین آراء، عدم پایبندی به مبانی، خطا در بکارگیری رویکردها و تغییر نظرات در طول حیات فکریشان، سستی مبانیشان به دست میآید و جریان به حساب آوردن آنان را موضوعی قابل تأمل به شمار میآورد.
در قرن معاصر با تأثیرپذیری از افکار سید جمالالدین اسدآبادی، نیازها و شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه، جریانی به نام «قرآنیان شیعه» در ایران شکل گرفت که بارزترین مشخصه آنان، کنار نهادن احادیث ائمه(ع) در فهم قرآن شناختهشده است. مطالعه آثار آنان نشان میدهد، دیدگاهشان با سایر قرانیون تفاوتهایی را دارد. هدف این نوشتار بررسی ...
بیشتر
در قرن معاصر با تأثیرپذیری از افکار سید جمالالدین اسدآبادی، نیازها و شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه، جریانی به نام «قرآنیان شیعه» در ایران شکل گرفت که بارزترین مشخصه آنان، کنار نهادن احادیث ائمه(ع) در فهم قرآن شناختهشده است. مطالعه آثار آنان نشان میدهد، دیدگاهشان با سایر قرانیون تفاوتهایی را دارد. هدف این نوشتار بررسی نقش سنت در مبنا و رویکرد منتسبین به این جریان با استناد به نصوص خودشان است، ازاینرو با روش تحلیلی-توصیفی، دیدگاه آنان در سه موضوع (تفسیر و تأویل، کفایت قرآن (بهرهمندی از سنت در مباحث اعتقادی و نیز در تبیین احکام و جزئیات)، شروط پذیرش روایت) جمعآوری و فارغ از ارزیابی صحت واکاوی شده است. یافتهها حاکی از آن است که با این حجم از تفاوتها و تناقضات، خطا در بهکارگیری رویکردها و...، جریان بهحساب آوردن آنان موضوعی قابلتأمل است. از تناقض بین آراء آنان با یکدیگر، عدم پایبندی به مبانی و تغییر نظراتشان در طول حیات فکریشان، سستی مبانی آنان نتیجه میشود.